شنبه، مرداد ۰۶، ۱۳۸۶

تخيل زنانه

بچه‌هاي تحكيم و امير هنوز در زندانند...

اول اينكه دست مريزاد بچه‌هاي كمپيني آذربايجان و كردستان هم براي خودشان وبلاگ و سايت زدند. يك خوشآمد گويي از ته دل به دنياي مجازي به نام كمپين.

دوم اينكه بعد از گوشي، ايميل من هم مورد مرحمت برادران قرار گرفت. ميلهايي بدون subject و بدون فرستنده unknown sender بسي ما را دقيقتر كرد و تمام اضافات را پاك نموديم.
اگر كسي راه حلي براي استفاده از همان ميل قبلي دارد، ‌لطفن همينجا كامنت بگذارد چون همين ايميلي كه اينجا نوشته‌ام را برادران مرحمت فرمودند. راستي يك جايي مطمئن تو نت مي‌شناسيد كه بشود يك سري فايل را تويش خاطره‌انگيز كرد؟ جواب اين يكي را حتمن بايد حضوري بگيرم.

آخر اينكه، همه را معرفي مي‌كنم بهش. اينها همه دوستهايم هستند. اين دوست آن يكي، ‌آن طرفي همسر فلاني،‌ اين دو تا هم قرار است ... . مي‌گويد منتظر كسي است كه با نسبتي نزديك‌تر به من هم بيآيد. مي گويم نمي‌شود،‌ چون وجود ندارد كه بخواهد بيآيد. مي‌پرسد پس آن نوشته‌ها...؟ آن مردي كه شبيه حكومت است...؟مي‌گويم تخيل زنانه است!!!
حالا واقعيت تبديل به تخيل شده، يا تخيل به واقعيت تبديل شدني است. چه فرق مي‌كند به هر حال تخيل سهم بزرگي از زندگي است. اما خوب مگر چقدر بين مردان واقعي با مردان اين آكواريوم،‌ مردان تخيلي تفاوت هست؟

هیچ نظری موجود نیست: