چهارشنبه، آبان ۰۹، ۱۳۸۶

نياز به كنترل

  • چند روز پيش كه كافه‌كتابها پلمپ شده بود، ياد حرفهاي پليسهاي افتادم كه آمده بودند دم در خانه‌اي كه ما يكي از جلسات كمپين را داشتيم. به خانم صاحبخانه گفته بود خوب حالا چرا در خانه‌هايتان برگزار مي كنيد جلسات را؟ برويد در كافي‌شاپها، رستورانها يا جاهايي شبيه اين، وقتي فرهنگسراها بهتان جا نمي‌دهند.
    حالا بگذريم كه خانم صاحب خانه گفته بود، اين همه هزينه كافي شاپ و رستوران را ما از كجا بيآوريم براي اين همه جلسات متعددمان؟

    اما خوب شايد آن پيشنهاد يك مامور بود كه خيلي از روند كلي برخورد با ماها خبر نداشته است، اما چيزي كه واضح است اين است كه تمام اجزاي دستگاه، تنها امكان راحت تر ِ كنترل افراد در ذهنشان است. ما اگر به جاي خانه تو كافي‌شاپ جلسه بگذاريم، به همين سادگي اين چند روز آن كافي شاپ را مي‌بندند،‌ كما اينكه تا حالا خيلي ها را هم بستند كه به جاي كافي‌شاپ واقعن پاتوق‌هاي فرهنگي شده بود.

  • اين روزها خيلي ياد دكتر رزاقي مي‌افتم. ديشب ناخوداگاه مردي را هنگام پياده روي ديدم كه به نظرم... اما خوب دكتر هنوز بازداشت است درحاليكه مي‌توانست مثل خيلي‌هاي ديگر، وقتي از دانشگاه هم حتي اخراجش كردند، بگذار برود يك گوشه دنيا و ... .ولي خوب... بهتر است چيزي نگويم.

  • اگر فاصله شهرها تا تهران اين همه زياد نبود (از نظر فرهنگي- شهرنشيني- اقتصادي) چطور مي توانستند قرار بازداشت روناك جوان را تا يك ماه ديگر تمديد كنند؟

  • و آخر! امان از اين انتظار اتفاق! چنان فلج مي‌كند آدم را كه فاصله تا اتفاق را چندين برابر مي‌كند.
  • لينك:
    نايب رييس كميسيون حقوقي مجلس در دیدار با برخی ازاعضای کمپین یک میلیون امضا / تصویب لایحه خانواده به عمر مجلس هفتم نمی رسد
  • دموكراسي دلاري/ اكبر گنجي

هیچ نظری موجود نیست: