سه‌شنبه، اردیبهشت ۲۴، ۱۳۸۷

رهبران کمپین بخوانند(2)

دو تا سوال و ارتباط آنها با کاریزما:

سوال اول:آیا الزامن آدمهایی که در بیشتر مواقع دیگران را تحت تاثیر قرار داده اند (یعنی همان مورد ب در پست قبل)، سخت تر از دیگران تحت تاثیر قرار می گیرند؟ و این علاوه بر عادت، به دلیل بارز بودن کارکرد توانایی کسی که در بیشتر موارد تحت تاثیر قرار می داده است، نمی باشد؟
اگر شما هم در طول زمان بازخورد مثبتی از افکار، رفتار و تواناییهای خودتان بگیرید، طبیعی است که اتکای بیشتری به فکر خودتان داشته باشید.
(به فرض مثبت بودن پاسخ بالا و یا منفی بودن آن در هر دو حالت) در عوض اگر بتوان بر افکار چنین فردی تاثیر گذاشت، بی گفتگو مسلم است که نتیجه موثرتر از حالت غیر آن است.

سوال دوم:کسانی که در چالش های فکری بین خودشان و جمع، هویت فردی خودشان را بر هویت جمع ترجیح می دهند و از جمع خارج می شوند یا کناره می گیرند، آیا به دلیل شفاف شدن استقلال فکری و استوار بودن بر چیزی(به درستی یا نادرستی) مستعد تاثیر گذارنده تر شدن نیستند؟ (ب)
کسانی که در اکثریت چنین چالشهایی، فردیتشان را بر جمع ترجیح می دهند چطور؟


حالا همین سوالها در این جا بماند به سوالهای مسئولیتی پست قبل برمی گردم:

در پذیرش مسئولیت های فردی و جمعی، در جمع و در مواجهه با جمع، ( با در نظر گرفتن اینکه مدلهای شخصتی آدمها بیش از دو نمونه 0 و 1 است؛ و نیز با توجه به پویا بودن و سیال بودن اختیار و حق، مسئولیت و وظیفه) اخلاق و صحبت از اخلاقیات این میان چه تعریفی پیدا می کند و کجای بحث می نشیند؟
آیا انتظار تاثیر گذارندگی، از شخصیتی کاریزماتیک، در چالشها و بحرانها انتظار به جایی است؟
آیا حواله دادن کل مسئولیت جمعی که تحت تاثیر یک فرد بوده است، به آن فرد مورد نظر، رفتار عادلانه ای است؟
آیا فراهم کردن فرصت های برابر برای دیگران، ساده تر از تحت تاثیر قراردادن آنها و پذیرش داستان مسئولیتشان نیست؟
آیا تحمل هویت جمعی، در عین مخالفت، بخشی از راه بازسازی هویت جمعی+اقلیت مخالف نیست؟

در مقابل:
اگر شخص کاریزما نخواهد در بحرانی، جواب مساله را بدهد، بی اخلاقی کرده است؟
اگر جمعی به دلایل ضعف توانمندی، تجربه و کارایی نتواند مسئولیت تصمیم گروهی را به عهده بگیرد، بی اخلاقی کرده است؟
اگر من نخواهم فرصت برابر برای دیگران بسازم و توانایی آنها را بازسازی کنم، بی اخلاقی کرده ام؟
اگر کسی نخواهد هویت جمعی را تحمل کند بی اخلاقی کرده است؟

فعالان زنان چقدر می توانند دور بمانند از خطر اخلاقی کردن تقسیم بندی های فکری که برای خیلی از گروهها و همفکران در ایران افتاده است، و به دنبال آن ارزش داوری اخلاقی و غیر اخلاقی، مناسباتی با اهداف واحد ولی روشهای متفاوت را پوسانده است؟
تعریف های اخلاقی معمول چقدر با خوانش زنانه از رفتارها و اندیشه ها منطبق است که حالا با ترازوی اخلاق روابط را وزن کنیم؟

ادامه دارد...

۲ نظر:

ناشناس گفت...

parastooye nazaninam:
man weblogat ra khandam mikhastam comment bezaram irad dasht nashood.
man nemidanam az in tarh soalat be che natijee mikhahi beresi. ama ba pish zamineee ke az bahs ba to daram mitavanam hads bezanam agar bi rah naravam.
in soalati ke kardi dooroost ast va shayad natije hayat ham.
ama faghat mikhastam begooyam hich jaryani ra bi jozeyat nemishavad baresi kard.
ravabete adama va payamadhaye anha ghabele formole shodan ba yek hokme koli nistand.

Parastoo گفت...

نازلی جانم!

نمی دانم از گفتن و شنیدن و گفتن و دوباره گفتن جزئیات می شود به تحلیلی از آنچه که فکر می کردیم و انجام دادیم و آنچه که می خواهیم و برایش تلاش می کنیم رسید یا نه؟
و همچنین نمی دانم از کلی کردن روابط شخصی، از سوال کردن راجع به واکنش هایی که احساسی و فکری انجام می دهیم، از بازپرسیدن اینکه کجا هستیم؛ چه می خواهیم و چه معنای را بازآفرینی می کنیم می شود به جایی رسید یا نه؟
اصلن نمی دانم می شود، می خواهیم و نیازی هست که حکم کلی که نه حتی حکم داده بشود یا نه؟

اما می دانم می شود با دیدن و گفتن و پرسیدن اتفاقاتی که می افتد، دست کم ذهن خودم را شفاف کنم. دست کم تکلیف خودم را با آنچه که درش هستم معلوم کنم و دست کم قوانین بازی و چرایی آن را مرور کنم.

نازلی جانم! من فقط سوال دارم و می پرسم بدون اینکه بخواهم بازیی را که ندیدم، داوری کنم.