چهارشنبه، شهریور ۲۳، ۱۳۹۰

بودجه دارو در دست چه کسی است؟

اولین خبر
بیشتر از 3 ماه قبل خبری راجع به واردات آمپول بتافرون از برزیل بود و دعوایی که بین شرکت وارد کننده و یک آزمایشگاهِ (یا پژوهشگاه و یا هر اسم مجازی و زیبای دیگر) داخلی، سر آن، در گرفته بود.
در آن خبر که خبرگزاری مهر (وابسته به دولت مهرورز) منتشر کرده بود، یک جوانک، دکتر نامی، مدعی شده بود آنهایی که می خواهند این دارو را از برزیل وارد کنند، نمی خواهند خلاقیت و دستآوردهای ملی به ثمر برسد و به جایش می خواهند دارو را از یک کشور آمریکای جنوبی وارد کنند.
Bayer چیست؟
قبل از ادامه یک توضیح بدهم که بتافرون یکی از داروهای جدید ام اس است فقط یک شرکت به نام Bayer در آلمان آن را تولید می کند، و البته این شرکت دارویی معتبر و پر سابقه چندین کارخانه دیگر هم در چند کشور اروپایی مثل انگلیس و هلند دارد. اگر بخواهم جدید بودن این دارو در ایران را مشخص کنم، پیشنهاد می کنم سراغ بیماران ام اس بروید که دست کم 5 سال از تاریخ تشخیص بیماریشان می گذرد، یا اصلن این دارو را تزریق نمی کنند و یا بعد از مدتی پزشکشان دارو را به بتافرون تغییر داده است.
 به جز خود شرکت، شرکتی دارویی معروف دیگری هم در سوییس داروی دیگری به نامِ دیگری تولید کرده است که مدعی شده است مشابه بتافرون است و البته در مملکتمان هم وارد شده است به لطف کریمان، اما خوب هیچ نورولوژیستی این را به عنوان جایگزین بتافرون اصلی توصیه و تجویز نمی کند.

خلاصه در گپ و گفت با پزشک محترم سراغ داروهای وارداتی برزیل را گرفتم. پزشکِ به آن آرامی که قوطی روحیه است و همه بیمارانش با خنده و شادی از مطبش بیرون می آیند، به قدری عصبانی شد که دیگر گفتم دکتر جان! من با نمونه های ایرانی و یا برزیلی و یا هیچ کجای دیگر کاری ندارم. حرص نخور، سینه خیز تا آلمان می روم و مشت محکمی بر دهان هر چی داروی برزیلیِ تقلبی است، می زنم.

***
اصل داستان چی است؟ 
داستان از این قرار بوده است که یک شرکت خودی وارد کننده، قرار شده است فلان میلیارد سوبسید دولتی، برای واردات این دارو از خود Bayer، را در جیب بگذارد (حالا شاید در جیب پشتی و یواشکی) و به جایش با قیمت اندکی پایین تر از یک شرکت متقلب برزیلی (تو مایه های محصولات کپی شده چین و اینها)، همین دارو را وارد کند.

آن وقت پژوهشگاه تولید داروی داخلی چی است؟ یکی دیگر از برادران قاچاقچی هم باز از یکی دیگر از دوستان خارجی قاچاقچی فرمول دزدیده شده چند بار چرخیده در دنیا را خریده است.
 ما هم گفتیم چه کنیم؟ چه نکنیم؟ به بچه ها گفتیم می توانید بنزین، نه ببخشید! بتافرون بسازید، بچه ها گفتند بله. گفتیم پس یا علی! بسازید.
حالا الان مشکل چی است؟ این که میلیاردها دلار را  برادر قاچاقچی ببرد سر سفره اش یا آن یکی برادرِ سابق نزدیک، در حال حاضر دور و دشمن؟  
هیچی به هیچی. وسط گیر و دار و دعواها هم یک جاهایی، وقتهایی صدا بالا می رفت و خبرهای ضد و نقیض و پخش و پلا و غلط غلوط بیرون آمد. به قول دکتر: غافل از اینکه "مُدُنُم این وسط گوشت قربانی عباس است" و هیچ کدام از این برادران قاچاقچی و یا دولت ورزان تاجر حاضر نیستند هیچ کدام از این داروها را برای فرزندان خودشان استفاده کنند.

دعواهای بیمه با همه جا
طولانی شد ولی خوب دیگر واقعن خرابکاری دارد وسط این مملکت بر باد رفته، خیلی زیاد می شود.
دعوای سازمان بیمه تامین اجتماعی و وزارت بهداشت یک طرف، دعوای بیمه های تکمیلی خصوصی و بیمارستان های خصوصی هم یک طرف دیگر. یک پای همه اینها وزارت بهداشت است و یک پای دیگر بیمه که البته آن هم سازمان دولتی است.
اونی که سرش بی کلاه مانده، بخش خصوصی غیر آشنا است. و خوب تکلیف مردم بیمار هم که با خدای خالق هستی لابد!

پیش زمینه ها برای سوء استفاده از بیماران
هفته پیش یک چیز تازه کشف کردم که وسط دو سری دعوای موازی و در عین حال به هم پیچیده زیر:
1.دعوا راجع به واردات داروی برزیلی یا اصلی Bayerو یا تولید داخلی
2. دعوای بین وزارت بهداشت و بیمه های خصوصی بیمارستان ها...

چند نفر_ارگان یا سازمان دارند سوء استفاده می کنند:

1. بیمه تامین اجتماعی به بیماران می گوید که دیگر هزینه اضافی دارو را پرداخت نمی کند چون نمونه ایرانی آن آمده است؛ در صورتی که به هیچ وجه نمونه ایرانی تولید نشده است، به فرض هم اگر تولید شده باشد، آزمایش های بالینی را طی نکرده است.
اما به هر حال بیمه می داند، مردمی که مخاطب چنین دارویی هستند به جایگزین برزیلی یا آرژانتینی و یا هر کشور غیر توسعه یافته دیگری مثل اینها اعتماد ندارند و حاضر نمی شوند به خاطر قیمت کمتر دارویی را مصرف کنند که فایده ندارد هیچ، ممکن است ضرر هم داشته باشد. به همین خاطر به جای گفتن اصل موضوع، ادعا می کنند نمونه ایرانی تولید شده است؛ گرچه به آن هم چندان اعتمادی نیست؛ 
و خوب بدیهی است که در این بل بشو انصراف بیمه های تکمیلی از خدمات دهی به بیمارستان های خصوصی که مردم بی نوا، بیشتر عمل های سرطانی و یا سخت و حاد را در آن جاها انجام می دهند، اگر هم شکایتی به وزارتخانه می رود، شکایت فلان بیمارستان از بهمان بیمه است و مبلغ های هنگفتی که بیمه ها به بیمارستانها بدهکارند و یا برعکس و خوب تسویه نمی شود. و حالا شکایت فوقش تعداد کمی از بیماران خاص سر دارو جز موارد پیش پاافتاده و غیر لازم است برای پیشگیری است.

2. یک هفته ای است یک سازمان جدیدی سبز شده است به نام "جامعه حمایت از بیمارن ام اس". می گویم سبز شده است چون با اینکه مدعی است که سال 85 از سازمان بهزیستی مجوز گرفته است، اما تا الان فقط نام "انجمن ام اس ایران" به عنوان تنها انجمن غیر دولتی در زمینه ام اس بود و نه هیچ چیز دیگر. الان هم حتمن با مجوز (رانت) وزارت بهداشت و وزارت کشور. دفترش؟ یک ساختمان سه- چهار طبقه ای بالای داروخانه "13 آبان" در خیابان کریمخان. موسس؟ عملکرد؟ بیمارن حاضر شده در نشست مجمع عمومی؟

 این دو پیش زمینه به احتمالی می رسد که با توجه به شرایط مدیریتی و فساد مالی کشور زیاد دور از ذهن نیست. و آن اینکه:

جامعه حمایت از ... ِجدید، به فرموده تاسیس شد که برای هر اقدام بعدی راجع به دارو (توزیع گسترده داروی تقلبی برزیل و یا هر کشور دیگر به جز کشور اصلی/ قطع سهمیه بیمه بیماری خاص در مورد داروی اصلی و یا هر اقدام غیر انسانی و غیر اخلاقی دیگر)، به عنوان ماسک صدای مردم باشد و تایید کند و پیش ببرد و هر نوع اعتراضی را به این ترتیب پیشاپیش خفه و یا سرکوب کند.

البته می شود کل این احتمال را با دید مثبت تصمیم برای جبران بودجه وزارت بهداشت و واردات دارو و هزار تا چیز دیگر توجیه کرد. اما نکته واقعی ماجرا این است که:

- اگر داروی اصلی نیاید یعنی سیر نزولی زندگی همه بیماران میلیونی ایران (که هیچ آمار دقیقی از تعداشان نیست) تا فلج کامل حسی- جسمی.
- اگر سهمیهء بیمه دارو( حدود 900 هزار تومان در ماه) قطع بشود، سیر نزولی زندگی بیماران با شیب تند و کند بین فقیر و غنی تقسیم می شود.
 
 

پی نوشت: به همه این خبرها اضافه کنید وضعیت مشابه همین گودال مدیریتی بودجه دولت و وزارت بهداشت و داروهای بیماران تالاسمی.

هیچ نظری موجود نیست: