یکشنبه، آبان ۰۷، ۱۳۸۵

من يا غرور؟ اخلاق يا غرور؟ من يا او؟

  • با حكم 15 سال رفت زندان. دو- سه سال بعد همسر جوانش طلاق گرفت. آنها عاشق هم بودند. رژيم تغيير كرد و بعد از حدود پنج سال آزاد شد. همسر سابقش هنوز تنها بود، برگشت و تقاضاي ازدواج مجدد با او كرد، نپذيرفت. التماس كرد، مرد نپذيرفت و گفت كه ديگر هرگز ازدواج نخواهد كرد، اما هنوز دوستش داشت.
    هر دو تنها بودند، تا اينكه مرد با كس ديگري ازدواج كرد با اينكه هنوز آن دو عاشق هم بودند و هستند.... فرزندان بزرگشان هم اين ماجرا را مي‌دانند.

  • من از غرور مي‌ترسم.

  • فرهنگسراها پولي شده است. ترجيح مي‌دهند كار مردم نهاد انجام نشود.

  • دزدگير ماشين را تعمير مي‌كند. مي‌گويد صداي شما برايم خيلي آشنا است.

  • مي‌گويد به نظرم خيلي نازپرورد و پر محبت بار آمدي بايد كمي خشن باهات رفتار كرد تا بداني دنيا دست كي است.
    به نظرم خيلي سخت و كم محبت بار آمده است، مي‌گويم مي‌شود مهربان‌تر، نرمتر و راحت تر با ديگران برخورد كرد، مي‌شود همه را دوست داشت و كسي را نرنجاند.
    مي‌گويم تفاوت خيلي بيشتر از آن است كه بشود پيش رفت، مي‌گويد تفاوت آنقدر زياد است كه شوق كافي براي پيش رفتن هست.

هیچ نظری موجود نیست: