شنبه، مهر ۱۴، ۱۳۸۶

انتهاي خرد

يك روز در خبر دوستي كه نشريه‌شان را توقيف كرده بودند، ‌گفتم همين يعني آن نشريه به اندازه كافي تاثير گذار بوده است و گرچه خبر خوبي نبود، اما با اين شاخص جاي تبريك هست. (چهار سال پيش)
حالا اما هر چه فكر مي كنم، وقتي ميزان دستگيري‌ها و حد حكم‌ها آنقدر مخدوش و بي‌حساب كتاب است كه ديگر نمي‌شود گفت، هر كس دستگير مي‌شود يعني تاثير گذار بوده است يا اگر حكم نامتناسبي داده مي‌شود يعني آن فرد تاثير گذار بوده است.
اما خوب برعكس اين موضوع هست، وقتي به خاطر هيچ و پوچ آدم‌ها دستگير مي شوند، حكم جلب و توقيف و بازرسي و دستگيري و چه و چه داده مي‌شود، خبر اين اتفاق مي‌تواند يك آدم معمولي نه چندان پررنگ را موثر كند. يا احكام سنگيني كه آقايان صادر مي‌كنند، حتمن تاثير خودشان را بر افراد و جامعه خواهد گذاشت. اما متاسفانه نه تاثيري كه آقايان به خاطرش مرتكب چنين اشتباه فاحشي مي شوند.

بوي اتفاقات ناخوشآيندي به مشام مي‌رسد. حكومتي كه تا اين‌اندازه امنيتش را متزلزل مي‌بيند و براي خودش حادثه مي‌تراشد، مي‌شود گفت چشم بسته و با سرعت دارد مي‌دود كه از چيزي فرار كند. اما خوب تاريخ كشورهاي مختلف نشان مي‌دهد كه آينده خوبي متصور نيست و با سر به زمين خوردن در پي دارد. ديگر هر روزنزديكي يك انقلاب يا جنگ داخلي يا فروپاشي خونين را جلو چشمم نزديك‌تر احساس مي‌كنم.

پي‌نوشت: جواب گنجي به اظهارات سحابي

هیچ نظری موجود نیست: